کتاب وزن خوانی شکارچی جلد دوم
معرفی نویسنده علیاکبر شکارچی نوازنده کمانچه ایرانی آهنگساز و استاد موسیقی سنتی و موسیقی لری است. وی در 6 فروردین 1328 در روستای ایستگاه چم سنگر شهرستان دورود استان لرستان متولد شد. نواختن کمانچه را از کودکی تحت تأثیر نوازندگان محلی آغاز کرد و پس ازاخذ دیپلم و خدمت سربازی در سن 20 سالگی به تهران رفت و در سال 1350 از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغالتحصیل گردید و جهت فراگیری ردیفهای سازی و آوازی و قطعات ضربی از محضر استادان داریوش صفوت، نورعلی خان برومند، محمود کریمی، یوسف فروتن، سعید هرمزی و جلال ذوالفنون بهره برد. علی اکبر شکارچی در طول این سالها همواره از محضر استاد خود علی اصغر بهاری سود میبرد. شکارچی در سال 1356 در اولین آزمون موسیقی باربد نفر اول رشته نوازندگی کمانچه شد. معرفی کتاب سادهترین و طبیعیترین ریتمها 2تایی هستند که جلوههای اصیل آنها را در گردش شب و روز، چرخش چهارفصل، قرینه بودن ساختمان بدن کلیه موجودات، دم و بازدم، صدای تک بوم قلب، راه رفتن و ... کلیه اعمال حیاتی انسان میتوان مشاهده کرد. ریتمهای ترکیبی که موضوع اصلی کتاب وزن خوانی جلد دوم است، از کارهای خلاقه بشر میباشد که پا را از گردش طبیعی ریتم هستی بیرون نهاده و نظم و ریتمی نو ایجاد نموده است. بدان معنی که اگر در میزانهای ساده واحد هر ضرب به 2 تقسیم میشد، در نظم و ریتم جدید که به میزانهای ترکیبی نام گرفتهاند واحد هر ضرب قابل قسمت به 3 میباشد. برای مثال: اگر در میزانهای ساده 4/2 - 4/3 - 4/4 واحد هر ضرب یک سیاه است و از عدد چنگ تشکیل میشود، در میزانهای ترکیبی 16/6 - 16/9 - 16/12 واحد هر ضرب یک سیاه نقطهدار و سه عدد چنگ را شامل میشود. نکات ضروری برای هنرجویان در ارتباط با کتاب وزن خوانی جلد دوم: برای این که فیگورهای ریتمیک به طور سیستماتیک ارائه شوند، به دو دسته اول و دوم دستهبندی شدهاند تا به تدریج از ساده به مشکل در طول درسها معرفی شوند. بنابراین هنرجو نباید تا تمرینات مربوط به فیگورهای دسته اول را خوب نیاموخته جلوتر برود. کلیه فیگورهای دسته اول به طور سیستماتیک در کتابهای اول ویولن و تار و سه تار هنرستان نوشته روح الله خالقی ارائه شدهاند، ولی فیگورهای دسته دوم به طور پراکنده و ناقص در میان قطعات ارائه شدهاند. سعی شده است کلیه فیگورها حتی با سنکپهای طولانی دارای احساسی از ریتمها و ملودیهای ایرانی را داشته باشد. پس باید سعی کرد این ویژگی را در درسها پیدا نمود. تمرینات جمعی خوانده شوند. برای جلوگیری از خستگی، گاهی درسها بدون صدا فقط چشمخوانی شود. استفاده از هجای دیم - دَدَ - بام - بوم و ... خواندن فیگورها را برای هنرجو دلنشینتر میکند. به غیر از هجاهایی که در زیرنویس درسها آمده میتوان از هر هجایی که راحت است استفاده کرد. در صورت استفاده نکردن از دستگاه مترونوم هنرجو با سکوت در هنگام تمرین به ریتم پا زدن خود گوش نماید تا ریتم تند و کند نشود.